... این، انتخاب من نبود.
شما چقدر در زن یا مرد بودن خود دخالت داشتهاید؟ زن و یا مرد بودن شما به امری ناخودآگاه بدل شده است و شما بیآنکه بدان بیاندیشید پاسخی برای این سوال دارید. ولی در نزدیکی شما شاید شخصی باشد که تکلیفش با خودش روشن نیست که آیا زن است یا مرد. به همین سادگی. موضوع فیلم آینههای روبرو همین است. فیلمی شجاع که بیپرده به دل حادثه زده و حرف دل کسانی را زده که ممکن است سالهای سال طول بکشد تا از سوی اطرافیانشان درک شوند.
فیلم آینه های روبرو به کارگردانی نگار آذربایجانی، دو موضوع اساسی را راجع به این انسانها مطرح میکند. اول رنج این انسان ها از پی این بلاتکلیفی و دوم نوع برخورد جامعه و خانواده با انسانی که در پی راه حلی برای فرار از بلاتکلیفی جنسی است. آدینه، با بازی درخشان شایسته ایرانی، نماد جامعهی ترنسهاست که تلاش میکند برای حل مشکلش درمانی پزشکی بیابد. رعنا، با بازی غزل شاکری، نماد جامعهای است که رنگ و لعاب مذهبی- سنتی هم دارد. همایون ارشادی نیز نقش پدر آدینه را دارد که نماد خانواده است. در طول فیلم قرار است که ما با دغدغههای یک ترنس آشنا شویم، اینکه او برای این مساله چه راهحلی پیش روی خود میبیند. و از سویی دیگر خانواده و جامعه برای حل مشکل او چه گامی برمیدارند و یا اینکه باری بر بارهای سنگینی که او اکنون بر دوش خود احساس میکند میافزایند؟ رعنا تا آنجا که آدینه را به خوبی نمیشناسد و رفتارهای پسرانهی او را برنمیتابد با او پرخاشگرانه برخورد میکند. ولی پس از آنکه آدینه را به خوبی میشناسد و میفهمد که یک ترنس با چه مشکلاتی روبروست به یاریاش میشتابد. اما ماجرای برخورد خانواده قصهای متفاوتتر دارد. پدر آدینه به هیچوجه مسالهی ترنس بودن آدینه را درک نمیکند. از نظر او این رفتارهای آدینه آبروی او را به خطر انداخته است. اساساً برای او مسالهای وجود ندارد که آدینه در پی حل آن باشد. او حتی پا را فراتر گذاشته میخواهد آدینه را به عقد پسرعمویش دربیاورد. این مساله یکی از مهمترین دلایل فرار آدینه از خانه است. مساله ای که برای رعنا که حالا آدینه را خوب شناخته و به یاریاش آمده بسیار سنگین آمده و از برادر آدینه کمک میطلبد تا به او کمک کنند. رعنا از برادر آدینه میپرسد: چه حسی خواهی داشت اگر تو را به عقد پسرعمویت دربیاورند؟
یکی از تکاندهندهترین و مهمترین سکانسهای فیلم آینههای روبرو سکانسی که داخل ماشین رعنا و پس از فاش شدن ترنس بودن آدینه اتفاق میافتد. آنجایی که واکنش رعنا به ترنس بودن آدینه به شکل رفتاری که حکایت از بهت و غافلگیری او دارد نمایان میشود. از سر همین بهت و ابهام به صورت آدینه سیلی میکوبد. سیلیای که نه از سر نفرت و بیاعتمادی که از سر عدم شناخت و آگاهی کافی راجع به بحث آدمهای ترنس به سوی او روانه میشود. درد این سیلی برای آدینه شاید به مراتب دردناکتر از هر سیلی دیگری باشد.
آنچه که هستهی اصلی فیلم را میسازد همین مواجهههای آدینه با اعضای خانواده و جامعه است. مواجههی او با پدرش سرانجامی ندارد و تنها با کمک برادرش میتواند از خانه فرار کند. راهحلی که تنها صورت مساله را پاک میکند. ولی او میتواند تا حدی جامعه را قانع کند که مشکلش چیست و از آنها برای حل مشکل خود یاری بطلبد و جامعه هم دست یاری به او میدهد. هر چند، ممکن است همچون بسیاری از موارد، قضاوتمان حول بحث اخلاق و موقعیتهایی چنین، وقتی که در مقام ناظری بیرونی هستیم نسبت به وقتی که خودمان در چنین موقعیت هایی قرار بگیریم متفاوت باشد. به راستی اگر پسر کوچولوی رعنا ترنس باشد او چه خواهد کرد؟!
واقعیت این است که رنجی که آدینه میبرد رنجی جانکاه است. از سویی او با دوگانگی جنسی مواجه است. اسمش آدینه است. فیزیکش زنانه است. برای همگان بدیهی است که او دختر است ولی برای خود آدینه چه؟ تفکرات و روحیات و احساساتی پسرانه دارد. علم پزشکی هم ترنس بودن او را تایید میکند و راه حلی برای حل مشکل او ارائه میکند. خوشی زیر دلش نزده. از این بلاتکلیفی به رنج است. این رنج او در سکانسی که در دستشویی به روی زمین پخش میشود و شروع به گریه کردن میکند هویداست. چشمهی آن اشکها همین بلاتکلیفی اوست و همهی چالشهایی که بر سر راه درک او از سوی خانواده و جامعه وجود دارد. آدینه برای حل این مشکل نیازمند درک و حمایت خانواده و جامعهاش است. او انتظاری ورای حد تصور ندارد. او تنها میخواهد تا از سوی اطرافیانش درک شود. اینکه او مثل همهی آنها زن و یا مرد بودنش قطعی نیست. او بلاتکلیف است. به خاطر همین هم هست که بر روی پوستر این فیلم این جمله نقش بسته : "... این، انتخاب من نبود"
----------------------------
پ.ن1 : به گزارش سینمانگار، فرشته طائرپور خبر داد: فیلم سینمایی «آیینههای روبرو» به دستور اداره کل ارشاد استان قم در سینماهای این شهر به نمایش درنیامد. این تهیهکننده سینمای ایران گفت: «آینههای روبرو» قرار بود سه شنبه گذشته اولین نمایش عمومی خود را در قم آغاز کند، در همان روز اول و پیش از آنکه اساسا فردی یا گروهی به تماشای آن بنشیند، از سینمای نمایشدهنده پایین کشیده شد و به جای آن مجددا فیلم «خوابم میآد» بر روی پرده نمایش رفت (تاریخ درج خبر: ۴مهرماه ۹۱) .
پ.ن2 : به جرأت میتوان گفت پوستر فیلم آینههای روبرو یکی از زیباترین پوسترهای فیلم سالهای اخیر سینمای ایران است.
نویسنده: احسان جباری
واقعا پوسترش برا خودش هزار حرف داره
فیلم رو که متاسفانه موفق نشدم ببینم. اما دلم میخواست به جایی می رسیدیم، که حتی اگر این انتخاب خودش هم بود، میتونستیم به انتخابش احترام بذاریم. البته اینکه در چه حد پذیرش داشته باشیم هر کسی به خودش برمیگرده، ولی دست کم انقدر باشه که احترام رو بذاریم و به عنوان یک انسان دیگه بتونیم بپذیریم که مختاره. ما نمیتونیم و نباید آدم ها رو مجبور کنیم طبق سلیقه و یا عقیده ی ما زندگی کنن. البته گفتن این حرف خیلی راحت تر از عمل کردن بهش ه. اما تو بعضی زمینه ها حتی گفتنش هم سخت میشه!
البته فاطمه اینکه گفته انتخاب خودش نبوده اون سرگردونی بین این دو جنسیت بوده. اینه که دست خودش نبوده. از این به بعدشه که میتونه دست خودش باشه و ما باید بهش احترام بذاریم که چی رو انتخاب میکنه