1. دلم میخواد همسر آیندهم فقط با من بوده باشه و رابطه عاطفیای رو قبل از من تجربه نکرده باشه. پس من هم الان با کسی همچین رابطهای برقرار نمیکنم.
2. دلم نمیخواد وقتی ازدواج میکنم برای همسرم این سوال مطرح بشه که قبل از من با کسی بودی یا نه. با وجود اینکه گذشتهم به خودم مربوطه، ولی دوست ندارم اون این فکر توی سرش باشه که من قبلا با کسی بودم.
3. برای من مهم نیست که همسر/پارتنرم قبل از من با کسی بوده یا نه. برای او هم نباید گذشتهی من مطرح باشه.
4. ترجیح میدم همسر/پارتنرم قبل از من رابطههایی رو تجربه کرده باشه تا بهتر بدونه با من چطور رفتار کنه.
اگر از کسایی که معتقدن «مردها طبیعتشون فرق داره و حق دارن روابط زیادی (یا دست کم رابطهای) داشته بوده باشن، اما زن همیشه باید خود رو فقط و فقط برای شوهرش بکر نگه داره» بگذریم، عقاید شاخصی که باقی میمونن چهار مورد بالا هستن. به نظرم این حرفها منجر میشن به:
1. اصولا هیچگونه رابطه جنسی نداشتن (تا قبل از ازدواج)
2. رابطهای نیمه داشتن که بکارت در اون حفظ بشه.
3. رابطهی کامل داشتن و عمل کردن پرده پیش از ازدواج.
4. رابطهی کامل داشتن بدون هیچگونه پنهان کردن از همسر/پارتنر در آینده.
مورد اول و آخر موضوع بحث این پست نیست. اما در موارد دوم و سوم چند سوال برای من پیش میآد:
اگر به عقیدهی کسی داشتن روابطی که لزوما همیشگی نیستن (اسم رابطه دائمی، یا رابطهای با پیشفرض دائمی رو برای راحتی بذاریم ازدواج. چه به لحاظ قانونی ثبت شده باشه یا نه)، اشکالی نداره، و برای خودش این حق رو قائله که چنین روابطی داشته باشه، بین حفظ بکارت و ساختن بکارتی دروغین چه تفاوتی وجود داره؟ و این دروغ، انکار وجود خودش نیست؟ یعنی به صرف اینکه نمیخواد همسرش این دغدغه رو در ذهن خودش داشته باشه (که اگه براش تبدیل بشه به دغدغه به نوعی هم در رابطه وارد میشه)، که این فرد چه روابطی توی گذشتهش داشته، چنین انکار وجودی و در مرحله بعدی دروغ/پنهانکاریای رو موجه میکنه؟
توی نظرخواهی یادداشت قبلی به نظر میاومد بیشتر افراد با فرض گرفتن اینکه کاری که در گذشته کردن در آینده روشن نمیشه و طرف مقابلشون در جریانش قرار نمیگیره، لزومی به گفتن موضوع نمیدیدن و یا گفتنش رو نادرست میدونستن. اما برای من سوال دیگهای پیش میآد. این نگفتن، به معنی پنهان کردنه؟ یعنی اگر طرف مقابل بدونه، حق داره ناراحت بشه؟ حق داره ملامت بکنه یا هر رفتار سرزنشبار و منفی دیگهای؟ و آیا یک نفر باید بار این پنهانکاری رو همیشه به دوش بکشه؟ توضیح ندادن به این معنی که اهمیتی نداره، مساویه با اینکه اگر طرف مقابل به نوعی فهمید هم تبعات خاصی نداشته باشه. یعنی اون این پیشفرض رو نداشته باشه که این فرد کسی جز همینیه که واقعا بوده. به این معنی که منِ نوعی هیچوقت نباید با خودم فکر کنم «نکنه بفهمه...!»
بعضی از جوابها برای من روشن نمیکنن که آیا به نظرتون باید یک بکارت دروغین رو حفظ کرد که سوالی پیش نیاد؟
شاید بهتر بود سوال اینطور مطرح میشد که اگر پارتنر یا همسر شما از شما راجع به گذشتهتون بپرسه، اولا چقدر بهش این حق رو میدید، ثانیا چطور جوابش رو میدین.
-----------------------
پ.ن1: راجع به بکارت، دیدگاهها در فرهنگهای مختلف به این موضوع و سایر مسائل مرتبط در ویکی پدیای فارسی و انگلیسی میتونید بیشتر بخونید.
پ.ن2: یک پیشفرضی که از نظرات پست قبل برداشت کردم این بود که شخص در گذشته کاری کرده که ازش پشیمونه و به نظرش میآد اشتباه بوده. چرا باید چنین پیشفرضی برای هر رابطه قبلی وجود داشته باشه؟ من شخصا تصور میکنم اگه نه همهی روابط، دست کم بیشتر اونها تجربههای مهمی توی زندگی میشن. نهایتش اینه که بعضیها آسیبی که میزنن در مقابل دستاوردی که دارن نمیصرفه که این هم بیشتر به نحوه دیدگاه خود شخص و چطوری تجربهاندوزی کردنش برمیگرده.
اما به هر حال دلیلی نمیبینم برای اینکه اگر رابطهای موقت بوده و حالا تمام شده، یک گذشتهی سیاهی رو ساخته که باید از اذهان پاک بشه!
به نظر شما
ما تا چه حد اجازه و حق داریم در گذشتهی عاطفی، جنسی و مسائلی از این دستِ همسر و یا پارتنر (دائمی یا موقت) خود کنکاش کنیم؟